«سفیر عشق»

به گزارش خبرنگار آنا، ابوالفضل فیروزی شاعر و عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد یادگار امام خمینی(ره) یومالله «عرفه» که مقارن است با حرکت امام حسین علیهالسلام از مکه به سوی کربلا و نیز شهادت مظلومانه سفیر آن حضرت یعنی حضرت مسلم ابن عقیل علیهالسلام سه قطعه شعر در قالب یک رباعی، یک مثنوی و دو قصیده سروده که به شرح زیر تقدیم مخاطبان خبرگزاری آنا میشود.
بهمناسبت سالروز شهادت حضرت مسلمابن عقیل علیهالسلام
رباعی «سفیرعشق»
ماییم مبشّران باران بهار
رُهبان شبیم و شیرمردان نهار
در قحطی عشق روزگاران غریب
ماییم سفیر عشق و عرفان نگار
ابیاتی از مثنوی «سفیرعشق»
ماییم سفیر عشق وعرفان
مصداق منادیان ایمان
ماییم مهاجران خورشید
استاد مبلّغان توحید
ماییم سفیر حضرت عشق
با ماست نشان غیرت عشق
ماییم سفیر بیم و امید
پیغمبر عشق و پیک خورشید
ما پیک خوش بهار عشقیم
از یثرب عشق تا دمشقیم
در کرب وبلا و شام وکوفه
جوشیده ز خون ما شکوفه
خوردیم ز هرطرف دراین شهر
از دشمن و دوست دشنهٔ قهر
در کوفهٔ مکر و بیوفایی
ماییم غریب آشنایی...
بسم اللّه الرّحمن الرّحیم
«سُبْحانَ الَّذِي أَسْرى بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِي بارَكْنا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آياتِنا إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ؛ پاك ومنزّه است آن (خدايى) كه بندهاش را ازمسجدالحرام تامسجدالاقصى -كه اطرافش را بركت دادهايم- شبانه بُرد تا از آیات خود به او نشان دهيم، همانا او شنوا و بيناست.» (قرآن کریم؛اسراء/ ۱)
بهمناسبت هجرت معراجگونه حضرت سیّدالشهدا علیهالسلام، خامس آلعبا امام همام حضرت حسین ابن علی علیه آلاف التحیّة والثنا از مکّه به سوی کربلا
قصیده «حسینیّه»
حسین (ع) از مکّه سوی کربلا شد!
ز فرش و عرش در شور و نوا شد!
به هفتاد و دو قربانی شتابان
سحرگاهان به عزم کربلا شد!
چنان شوق شهادت در سرش بود؛
که شور و ولوله در ماسوا شد!
«یکی پیراهن کهنه به تن داشت»
چنین احرام بست وجان فدا شد!
حرم، مروه، صفایش، قتلگاهش
به هفتاد و دو شوط، این ماجرا شد!
برای ذبح هفتاد و دو قربان
منایش دشت سرخ نینوا شد
همان «ذبح عظیم» تشنهلب بود(۱)
کهچون قوچان سرش از تن جدا شد(۲)
برای حفظ آئین محمد(ص)
تنش آماج صد تیر بلا شد!
مگو یاوه! که حجّش ناتمامست
چنین حجّ، کی نصیب انبیا شد!؟
چنین حجّی نکرده هیچ حاجی
از آن روزی که این کعبه بنا شد!(۳)
شده معراجگاهش، قتلگاهش؛
ز«اَوْ اَدنی» شد وعین خدا شد(۴)
گمانم سبقت از جدّش گرفته
سرش چون بر فرار نیزه ها شد!
حسین(ع) آیا فنا شد در محمّد(ص)؟
و یا جدّش به خونش در بقا شد!؟(۵)
نمیدانم که فانی از فنا شد!؟
و یا باقی چو ذات کبریا شد!؟
«چهگویم من؟!که هست این نکته باریک؛
که باطن ظاهر و ظاهر خفا شد!
گمانم سرّ «اَوْ اَدنیٰ» همین است
که سیرش از منا تا کربلا شد!
حدیث «کَنْزِ مَخفیٖ»فاش گردید(۶)
سرش چون برفراز نیزهها شد
به«وَالشَّمس»وبه«وَالفَجر»وبه«وَالعَصر»
خدا بود وخدا گشت وخدا شد!
تذکرات؛ ۱- اشاره است به آیهٔ «وَ فَدَيْناهُ بِذِبْحٍ عَظِيٍم؛ما قربانى بزرگى را فداى او كرديم.» (قرآن کریم؛صافات/۱۰۷-۱۰۸) در برخی تفاسیر من جمله تفسیر بیان السَّعاده با استناد احادیثی، ذبح عظیم را به سیّدالشهدا(ع) تاویل کردهاند، چون امام حسین(ع) از نسل اسماعیل ذبیح الله(ع) بود واگر او ذبح میشد، نسل اسماعیل منقطع میشد و طبعاً پیامبر اکرم(ص) و اولاد طاهرینش ازجمله حضرت سیدالشهدا علیهالسلام نبود که در کربلا در راه خدا قربانی شود. (نک؛ گنابادی، بیان السَّعاده)
۲- تشبیه ذبح آن حضرت سیدالشهدا علیهالسلام به قوچ(گوسفند نر) مقتبس است از حدیث مفصل رضوی(ع) که در اینجا بدان اشاره شده؛ «...فَابْكِ لِلْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ (ع) فَإِنَّهُ ذُبِحَ كَمَا يُذْبَحُ الْكَبْشُ؛ پس گریه کن برحسین ابنعلی که او را چونان قوچی سربریدند» (شیخصدوق،عیونالاخبارالرضا،ج۲ص۱۲۹)، اما شاید علت و وجه شبهش این است که اگر کسی سر حیوانی را دیگری بجز گوسفند ذبح کند، مثلاً گربهای را در پیش مسلمین سرببرند، بر او اعتراض کرده ویا لااقل ازاین کار او تعجب میکنند! ولی در پیش چشم بیش از سی هزارنفر مردم مدعی اسلام در کربلا، امام مسلمین وحجت خدا را به قصد قربةً الی اللّه! با لب تشنه وبا آن طرز فجیع سربریدند! وعلیرغم آن همه سفارش رسول(ص) احدی از آنها ازاین واقعه شگفت ،نه تنها تعجّب واعتراضی نکردند! بلکه درقتل او اهتمام وتعجیل نمودند!
۳- درباره اینکه امام حسین(ع) حج خود را نیمه تمام گذاشت با تمام!؟ تحلیلگران نظرات مختلفی دارند، برخی مانند دکتر شریعتی بهاقتضای شرایط علت آن را ترجیح اهمیّت جهاد بر حج میداند، برخی چون شیخ جعفر شوشتری تحلیلهای عرفانی کرده و برخی نیز معتقدند که امام حج را نیمهتمام نگذاشتند، بلکه با اختیاراتی که دارند بقیه مناسک را بهشکل مفرده انجام دادهاند و حج را به اتمام رساندهاند.
۴- اشاره است به معراج نبوی(ص) در آیات«...فَكانَ قابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنى؛ تا جايى كه فاصلهاش(با خدا) به اندازه دو كمان يا كمتر شد» (قرآن کریم؛ نجم/۹- ۱۰)
۵- تأویلی است ازحدیث نبوی(ص) «حُسَیْنٌ مِنِّی وَاَنَا مِنْ حُسَیْنٍ، اَحَبَّ اللَّهُ مَنْ اَحَبَّ حُسَیْنًا...» (محمدالترمذی،سننالترمذیج۵،ص۶۵۸)
۶- اشاره به حدیث مشهور قدسی؛ «یا رَبّ لِماذا خَلَقْتَ الخَلْق؟ " قال:" کُنْتُ کَنزا مَخفّیا فَاَحبَبْتَ اَنْ اُعْرَف فَخَلَقْتُ الخلَقَ لاُِعرَف":...پرسید؛ پروردگارا! برای چه مخلوقات را آفریدی؟!
خدای تعالی فرمود: من گنجی پنهان بودم، دوست داشتم که شناخته شوم، پس خلق را آفریدم تا مرا بشناسند» (ابن عربی؛ الفتوحاتالمَکّیّه، ج۲،ص۱۱۲)
قصیده «عرفات»
خواب دیدم غروب در عرفات
رفته بودم کنار نهر فرات
گوئیا بود عصر عاشورا
خیمهها شعلهور درآن خطرات
خسته وتشنه کودکان غریب
خائفان در فرار در فلوات
میکشید از خیام آل علی
شعله آه وسوز از نفثات
العطش میرسید تا ملکوت
از لب چشمههای آب حیات
گرچه مانند اشکم ماهی
برق میزد ز موج آب فرات
لالههای شهید کرب وبلا
تشنه پرپر شده کنار نهرفرات
یادم آمد ز تشنگان حرم
اصغر واکبر خجسته صفات
شد مصوّر بهخاطرم وقتی
آمد عباس درمیان فرات
مشک بر دوش وداشت رایت نور
شاه شمشاد قد شاخ نبات
موج میزد چو بحر آتش وخون
ساقی عشق، کاشف الکربات
یکطرف مشک پاره افتاده
وآنطرف دستههای سبز برات
یکطرف بانک طبل وشور چگور
ودگر سوی ندبه بود وسمات
شد مصوّر تمام خوبی وحسن
از تولی وحجّ وصوم وصلات
عطش وعشق وشور وشوق جهاد
بذل وایثار خان ومان وحیات
یکطرف بود جور وشنعت وشرّ
سوی دیگر تمامی حسنات
یکطرف بود پستی وسستی
ودگر سوی اوج عزّ وثبات
یکطرف شرّ ونقمت وزشتی
آنطرف خیر وبرکت ونعمات
یکطرف قبح وتلخ کامی مرگ
ودگر سوی حُسن و شهد ممات
آه از جور و زان همه بیداد
که شد اندر حق ابوالبرکات
همه گلهای باغ زهرایی
گشت پرپر درآن سراب فلات
آه ازآن دمی که زینب دید
بر سر نیزهها سر حضرات
میزد از شدّت مصیبت ودرد
بر سر وروی خویشتن صدمات
میزدند زان مصیبت عظمیٰ
نسوان حرم بهخود لطمات
همه دلها بسوز وسینه پر آه
اشک بر چهر وداغ بر وجنات
آنچه دراین قصیده گل کرده
لمعهای بود زآن همه لمعات
رحمالله هرکه بفرستد
بر محمّد وآل او صلوات
انتهای پیام/