علمِ بیصدا؛ چرا پیشرفتهای علمی وفناوری ایران دیده و شنیده نمیشود؟

در دهههای اخیر، ایران گامهای بلندی در حوزه علم و فناوری برداشته است؛ از فتح قلههای فناوری نانو و سلولهای بنیادی تا ساخت ماهوارههای بومی، داروهای نوترکیب، غنی سازی اورانیوم تا چرخه کامل سوخت هستهای، پهپادهای پیشرفته و توسعه استارتاپهای دانشبنیان و کسب رتبه ۱۵ تا ۱۷ در تولید علم دنیا اینها تنها بخشی از دستاوردهایی هستند که بسیاری از کشورهای منطقه حتی در آرزوی آن ماندهاند.
اما پرسش اساسی اینجاست:
چرا این پیشرفتها در ذهن جامعه، تصویر روشنی ندارند؟ چرا روایت علمی وفناوری ایران، نه در دل رسانهها و نه در ذهن مردم، به یک داستان باورپذیر و الهامبخش تبدیل نشده است؟
چالشها کجاست؟
زبان سخت، روایت خاموش
پیشرفتهای علمی وفناوری اغلب در قالب مقالات تخصصی، گزارشهای فنی یا آمارهای خشک منتشر میشوند؛ و فاقد «داستان انسانی» وبیان جذاب که عموم مردم را درگیر کند هستند.
فاصله دانشگاه با جامعه
استادان و پژوهشگران، هرچند محور اصلی تولید علماند، اما بواسطه رسانه گریزی کمتر توانستهاند نقش فعال در رسانهها یا ارتباط با افکار عمومی ایفا کنند. هرچند دراین میان نقش تخریبی رسانههای زرد و شبه علمها واخبار منفی را نباید بی اثر دانست.
رسانههای غیرعلمی، صدا و سیمای سنتی
نه رسانههای دیجیتال، شبکههای اجتماعی و مطبوعات بهدرستی وارد میدان روایتگری موثر علم وفناوری شدهاند، نه صدا و سیما روایتی فراگیر، مستمر و جذاب از موفقیتهای علمی وفناوری ارائه داده است. ولذاست که میبینیم که عمده این مهم هم بیشتر بر دوش رهبر انقلاب افتاده است.
بیاعتمادی و فضای ذهنی منفی
افکار عمومی که زیر فشار تزریق ناامیدیها و کمبودها چالشهای روزمره است، بهسختی با روایتهای مثبت و پیشرفتها ارتباط برقرار میکند؛ بهویژه وقتی این روایتها سیاست زده یا بزرگنمایی شده به نظر برسند.
فقدان سیاستگذاری مشخص رسانهای در حوزه علم و فناوری
- در بسیاری از کشورها نهادهای دولتی و غیرانتفاعی مسئول «ترویج علم» هستند، اما در ایران سیاستگذاری یکپارچه و هدفمند برای ترویجگری علم وفناوری بهندرت وجود دارد.
- فعالیتهاگسسته و پراکنده است؛ بین وزارت علوم، معاونت علمی، صداوسیما، بخش خصوصی و رسانهها همکاری نظاممند و مستمر نیست.
چه باید کرد، راهکار چیست؟
در طی مدت مسئولیتم در معاونت علمی و فناوری و بنیاد ملی نخبگان در ستاد فرهنگسازی اقتصاد دانش بنیان اقداماتی انجام شد که باید روزامد، تقویت واستمرار یابد.
تربیت نسل «رسانهدانِ علم و فناوری»
باید روزنامهنگارانی تربیت و تقویت شوند که هم زبان علم را بفهمند و هم مهارت بهره گیری ابزارهای روایتگری نوین را داشته باشند: از پادکست و ویدیو تا مستند کوتاه و روایت برای شبکههای اجتماعی. (ایکاش میشد برای اکثر خبرنگاران علم وفناوری کتابهایی مانند روایتگری موثر کندال هاون درقالب بوت کمپ تدریس شود)
بازآفرینی نقش صدا و سیما
نیت انجام و تولید برنامههای حوزه علم وفناوری در صداسیما بوده و هست، اما در کمیت و کیفیت تولید و استمرار پخش و نواوری نقصان بسیار داریم و البته ادم مطلع و کاربلد هم در این حوزه کم داریم، برنامههایی مانند «بربنیان دانش» "نسیم دانش» "ایران ساخت " "چرخ "و. تجربههای موفقی بودند و مربوط به سالها قبل، حالا، اما نیازمند روزامدی، استمرار، تنوع فرمی و بهرهگیری از نواوری و چهرههای علمی جذاب هستیم.
مشارکت فعال اساتید مبرز و دانشجویان خلاق
اساتید میتوانند روایتگر علمی شوند و دانشجویان نیروی پیشران ترویج دانش وفناوری در فضای مجازی و رسانهای. نشریات دانشجویی، کانالهای علمی وترویجی و تولید محتوای دیجیتال در بیان پیشرفتها باید تقویت شوند.
داستانمحوری و برندینگ علمی
هر دانشمند، هر شرکت دانش بنیان و هر استارتاپ موفق، هر اختراع ملی یک «داستان» است. این داستانها باید از قالب خبر خشک بیرون آمده و در دل مستندها، سریالها، انیمیشنها، مسابقات علمی و گفتوگوهای جذاب روایت شوند.
اگر قرار است علم، فناوری و نوآوری به فرهنگ عمومی جامعه تبدیل شود، باید از آزمایشگاه تا اتاق نشیمن واز دانشگاه تا مزرعه و کارگاه امتداد پیدا کند. امروز، پیشرفت کافی نیست؛ روایت پیشرفت است که جای خالیاش احساس میشود.
مردم اگر بدانند، باور میکنند. اگر باور کنند، حمایت میکنند و اگر حمایت کنند، ایران میتواند نهتنها پیشرفت کند، که «پیشرفت را معنا کند.»
انتهای پیام/